18 دی 1389برچسب:, :: 19:0 :: نويسنده : hedieh
اگر زن يا مرد داراي ( اخلاق) باشند پس مساوي هستند با عدد يك =1 آگهی بهترین وبلاگ قالب وبلاگ قالب بلاگفا Sponsored by : وبلاگ
12 دی 1389برچسب:, :: 11:58 :: نويسنده : hedieh
خود من از آن دسته انسان هایی هستم که وسایلم زود برایم تکراری می شود و از یکسان بودن مدل ان خسته می شوم و دنبال مدل یا طرح جدید هستم ! گویا افرادی نیز مثل من پیدا می شون و سعی می کنند مدلهای خاص خود را ابداع کنند تا از تکراری بودن آنها خسته نشوند . در این مطلب شما را با چند اختراع عجیب و جالب آشنا می کنیم که دیدن آنها خالی از لطف نیست.
آگهی بهترین وبلاگ قالب وبلاگ قالب بلاگفا Sponsored by : وبلاگ ادامه مطلب ...
12 دی 1389برچسب:, :: 11:47 :: نويسنده : hedieh
به ادامه مطلب برید و واقعا تفاوت را احساس کنید آگهی بهترین وبلاگ قالب وبلاگ قالب بلاگفا Sponsored by : وبلاگ ادامه مطلب ...
12 دی 1389برچسب:, :: 11:38 :: نويسنده : hedieh
اسکناس هر کشوری سمبلی از سرمایه و فرهنگ آن کشور محسوب می شود. در نتیجه ترکیب فرهنگ و اقتصاد برخی کشورها بر روی اسکناس ها و پول رایجشان نقش بسته است. آگهی بهترین وبلاگ قالب وبلاگ قالب بلاگفا Sponsored by : وبلاگ ادامه مطلب ...
8 دی 1389برچسب:, :: 13:55 :: نويسنده : hedieh
از زندگي خسته شده بود.... شقيقه هاش تير مي کشيد .. بي تفاوت به ديوار سفيد خيره شده بود... چقدر خسته بود... از نگاهش پيدا بود. تنها اوميدانست... آگهی بهترین وبلاگ قالب وبلاگ قالب بلاگفا Sponsored by : وبلاگ ادامه مطلب ...
8 دی 1389برچسب:, :: 13:46 :: نويسنده : hedieh
8 دی 1389برچسب:, :: 13:37 :: نويسنده : hedieh
دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد. آگهی بهترین وبلاگ قالب وبلاگ قالب بلاگفا Sponsored by : وبلاگ ادامه مطلب ...
8 دی 1389برچسب:, :: 13:36 :: نويسنده : hedieh
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..! سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت) دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود.. آگهی بهترین وبلاگ قالب وبلاگ قالب بلاگفا Sponsored by : وبلاگ
8 دی 1389برچسب:, :: 12:43 :: نويسنده : hedieh
آقاي کشیش سوار هواپیما شد. کنفرانسی تازه به پایان رسیده بود و او میرفت تا در کنفرانس دیگری شرکت کند؛ میرفت تا خلق خدا را به راه خداوند هدایت کند و به سوی خدا بخواند و به رحمت الهی امیدوار سازد. در جای خویش قرار گرفت. اندکی گذشت، ابری آسمان را پوشانده بود، امّا زیاد جدّی به نظر نمیرسید. آگهی بهترین وبلاگ قالب وبلاگ قالب بلاگفا Sponsored by : وبلاگ ادامه مطلب ...
6 دی 1389برچسب:, :: 18:18 :: نويسنده : hedieh
دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد. نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید. بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید. موعد عروسی فرا رسید. زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهرهم که کور شده بود. همه مردم می گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد. ۲۰سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود. مرد گفت: من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم. آگهی بهترین وبلاگ قالب وبلاگ قالب بلاگفا Sponsored by : وبلاگ
6 دی 1389برچسب:, :: 18:15 :: نويسنده : hedieh
اون (دختر) رو تو یک مهمونی ملاقات کرد. خیلی برجسته بود، خیلی از پسرها دنبالش بودند در حالیکه او (پسر) کاملا طبیعی بود و هیچکس بهش توجه نمی کرد. آخر مهمانی، دختره رو به نوشیدن یک قهوه دعوت کرد، دختر شگفت زده شد اما از روی ادب، دعوتش رو قبول کرد. توی یک کافی شاپ نشستند، پسر عصبی تر از اون بود که چیزی بگه، دختر احساس راحتی نداشت و با خودش فکر می کرد، “خواهش می کنم اجازه بده برم خونه…” یکدفعه پسر پیش خدمت رو صدا کرد، “میشه لطفا یک کم نمک برام بیاری؟ می خوام بریزم تو قهوه ام.” همه بهش خیره شدند، خیلی عجیبه! چهره اش قرمز شد اما اون نمک رو ریخت توی قهوه اش و اونو سرکشید. دختر با کنجکاوی پرسید، “چرا این کار رو می کنی؟” پسر پاسخ داد، “وقتی پسر بچه کوچیکی بودم، نزدیک دریا زندگی می کردم، بازی تو دریا رو دوست داشتم، می تونستم مزه دریا رو بچشم مثل مزه قهوه نمکی. حالا هر وقت قهوه نمکی می خورم به یاد بچگی ام می افتم، زادگاهم، برای شهرمون خیلی دلم تنگ شده، برا والدینم که هنوز اونجا زندگی می کنند.” همینطور صحبت می کرد، اشک از گونه هاش سرازیر شد. دختر شدیدا تحت تاثیر قرار گرفت. یک احساس واقعی از ته قلبش. مردی که می تونه دلتنگیش رو به زبون بیاره، اون باید مردی باشه که عاشق خونوادشه، هم و غمش خونوادشه و نسبت به خونوادش مسئولیت پذیره… بعد دختر شروع به صحبت کرد، در مورد زادگاه دورش، بچگیش و خونوادش.............. آگهی بهترین وبلاگ قالب وبلاگ قالب بلاگفا Sponsored by : وبلاگ ادامه مطلب ...
6 دی 1389برچسب:, :: 18:7 :: نويسنده : hedieh
مردی مشغول تمیز کردن ماشین نوی خودش بود.ناگهان پسر ۴ ساله اش سنگی برداشت وبا آن چند خط روی بدنه ماشین کشید.مرد با عصبانیت دست پسرش را گرفت و چندین بار به آن ضربه زد. او بدون اینکه متوجه باشد، با آچار فرانسه ای که دردستش داشت، این کار را می کرد! در بیمارستان، پسرک به دلیل شکستگی های متعدد، انگشتانش را ازدست داد. وقتی پسرک پدرش را دید … با نگاهی دردناک پرسید: بابا!! کی انگشتانم دوباره رشد میکنند؟ مرد بسیار غمگین شد و هیچ سخنی بر زبان نیاورد.. او به سمت ماشینش برگشت و از روی عصبانیت چندین بار با لگد به آن ضربه زد. در حالی که ازکرده خود بسیار ناراحت و پشیمان «« دوستت دارم بابایی»» ….. ….. روز بعـــــد آن مــــــــرد خودکشـــــــــــی کــــــرد!! آگهی بهترین وبلاگ قالب وبلاگ قالب بلاگفا Sponsored by : وبلاگ
6 دی 1389برچسب:, :: 17:58 :: نويسنده : hedieh
اتومبیل مردی كه به تنهایی سفر می كرد در نزدیكی صومعه ای خراب شد. آگهی بهترین وبلاگ قالب وبلاگ قالب بلاگفا Sponsored by : وبلاگ ادامه مطلب ...
5 دی 1389برچسب:, :: 14:47 :: نويسنده : hedieh
ماشینی با ویژه ترین الماس جهان با قیمت480 میلیون دلاری آگهی بهترین وبلاگ قالب وبلاگ قالب بلاگفا Sponsored by : وبلاگ
5 دی 1389برچسب:, :: 13:33 :: نويسنده : hedieh
|